۱۳۸۷/۰۴/۱۶

شعر (رهایی)




رنگ سفید از دستم رها می شود
رنگ سرخ در سرم می چرخد
سیاه مرا با خود می برد


عشق روی هوا بال می زند
به چنگش نمی آورم


گوسفندی اشک می ریخت
بر خون مادرش
که رقص مرگ بر زمین نقش می زد

غم های در صندوقچه
خنده های در قاب عکس
چه آشوبی است این...
رستاخیز تنهایی


عشق روی هوا بال می زند
به چنگش نمی آورم

.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

زیبا بود.

"عشق روی هوا بال می زند
به چنگش نمی آورم" را برای روز تولدم زمیمه امضاء کردم. باشد که به چنگش آورم...

ناشناس گفت...

من تسلیم شعر تو شدم. فقط می تونم بگم این تخیل و تصویر بی نهایت زیباست. جدی دیوانه شدم.

عشق روی هوا بال می زند
به چنگش نمی آورم

ناشناس گفت...

hameh az sherat migan vali hich kas az aksa nemigeh. man az in akse va akse shakheh toye barfa kheyli khosham omad.

ناشناس گفت...

سیاه مرا با خود می برد