۱۳۸۷/۰۴/۰۹

حساب گری، رقابت و عشق

مهمترین و قوی ترین احساس بشری را عشق می نامیم. شاعران و هنرمندان و روشنفکران بسیاری عشق را تعریف کرده اند. من از سالهای دور وقتی با دوستانم در باره عشق حرفی می زدم معتقد بودم که عشق شکلی از خود خواهی آدمها ست که با شیوه های مختلف این خودخواهی را پنهان می کنیم. تا اینکه مطلبی در بی بی سی نظرم را جلب کرد که اشاره هایی به همین نکته داشت. همانگونه که نگاهمان در بزرگسالی حسابگرانه می شود رابطه عاشقانه ما هم دستخوش چنین گرفتاری می شود. دوست می داریم چون دوستمان دارند و متنفریم چون به ما بی توجه هستند. تنها رابطه سالم و عاشقانه ای را که من به معنای واقعی آن می توانم بگویم " عشق " رابطه مادر و فرزند است. رابطه ای که خود را از هرگونه حسابگری جدا می کند و رابطه ای می شود که مبنایش دوست داشتن بدون هیچ گونه چشم داشتی است.

جدا از این رابطه چقدر عاشقان دلسوخته را دیده ایم که عشقشان با به چنگ آوردن معشوقشان از بین رفته است؟ چقدر شنیده ایم که من این همه دوستش داشتم ولی او چنین و چنان کرد؟ از طرفی عشق را کرده ایم میدان رقابتی برای قدرت نمایی. هر کس می خواهد قدرت خود را بیشتر به رخ دیگری بکشد. یکی قدرتش زیبایی است یکی هم عضله است. هر کس با سلاحی متفاوت. چیزی که این وسط اصلا وجود ندارد خواستنی است اصیل که نه رقابتی در آن است و نه معامله محبت. 15 سال پیش توی شعری گفتم "همه عشق خود را به موزه ها فروخته اند". هنوز روی حرفم هستم.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

آقا خیلی مخلصیم (مجددا).
Mehrnoush

ناشناس گفت...

http://www.bukharamagazine.com/trea
tise.php?tre_id=390

راجع به فروغ نوشته. مجددا مهرنوش

ناشناس گفت...

سلام
ای وای! من رو بگو که به صحت حرف های پانزده روز پیشم مشکوکم.

ناشناس گفت...

dashti khub pish miraftia , ama chera owordi ?? eshghe madar o farzand ??!!! inja manam madar !mikhay ru rast basham bahat ! eshghe madar o farzandi ye wabastegiye unam az badtarin noesh ke tabiaat be madare bichare tahmil karde wase bagha ! waella hich zani nemisheast bache shir bede ! bache mimord o tabiaat be zawal keshide mishod ! man az zanami ke bolugho fahmidam az zan budananm bizar budam o vazaeefesh , az ghaedegi az mahdudiata , az bekarat , az najib budan !!!!! az zan shodan az madar budan , shir dadan , be shekame gonde hameja hazer shodan , ye bache zerzeru donbale keshidan , baghal kardan , shir dadan , shashesho awaz kardan !!! ama miduni chi shod ? hamele shodam ye ruz ! baad uni ke nabayad beshe shod ! chenan taabiat be hame chi wadaram kard ke nafahmidam az koja khordam !shodam ye zane arume mamanie naz ! ke hame un kararam kard ,,shiram dad be bachash mesle gav! bacheham jolo cheshme hame shod topol po mopol waghti man az darde shekame bakhiye khorde mimordam , az darde sineyee ke daem por shir misho o mekide mishod ,,,,hormon, taabiat , bagha un lahzeha be in fekr mikardam age in hormono kufti nabud man khare in fingili nabudam ! ki mano tu khune mibast joz in nozad!!! waght bachehe az ab o gel dar umad kam kam bozrgtar shod tu marahele digam be raweshaye dige taabiat uno be madaresh michasbune ! age naghshe taabiat nabashe , farhango , adab o sonan ! madare bad! in chizie ke hame omr zanaro azash tarsundan ta khare bachashun shan !az tarse madare bad nashodan majburan daem be bachehe beresan !raze eshghe madaro bache ine ! jabr

Arian گفت...

سلام نسرین. همه حرفایی رو که گفتی می دونم. بحث من یک رابطه بدون چشمداشت بود. بعید می دونم تو با تمام این زحماتی که متحمل شدی انتظاری از پسرت داشته باشی؟ یا اینکه عشقی در رابطه تو و فرزندت وجود نداشته باشد؟ من این دوستی و عشق مادر و فرزند را یک عشق بدون حسابگری می دانم. حالا شرایطی که زن را در جامعه ایران و سایر جوامع وادار می کند به یک تحمیل نا خواسته تن در دهد قبول اما آیا اینها این رابطه را به حسابگری می کشاند؟ من گمان نمی کنم.